در این موقعیت ها ما چه کردیم و می کنیم؟ ۱امرار معاش همراه با ایمانشهید شهریاری دانشجو بودیم و مخارج تحصیل و امرار معاش اقتضا می کرد که هم زمان با تحصیل کسب درآمد هم داشته باشیم مجید تدریس خصوصی برای دانش آموزان دبیرستانی رو انتخاب کرده بود، اما تدریس خیلی دوام نیاورد و بعد از یه مدت رهاش کرد گفتم چرا دیگه تدریس نمی کنی؟ گفت بعضی از خانواده ها آداب شرعی رو رعایت نمی کنن بعد ادامه دادآخرین روزی که برای تدریس رفتم مادر یکی از دانش آموزهایی که بهش درس می دادم بد حجاب بود چند لحظه پشت در ایستادم تا خودشو بپوشونه اما دیدم خیلی بی تفاوته خیلی ناراحت شدم و گفتم لااقل یه چادر بیارید من خودمو بپوشونم اینو گفتم و از همون جا برگشتم 2 خیلی دیر شده شهید روشن کار همیشگی ش بودهر وقت دلتنگ می شد دستمو می گرفت و با هم می رفتیم بهشت زهرا اول می رفتیم قطعه اموات و چند دقیقه بین قبرها راه می رفتیم، بعد می رفتیم سر مزار شهداء می گفت این جا رو نیگا کن اصلا احساس می کنی مه این شهدا مردن؟ ا
اشتراک گذاری در تلگرام